زیرِ دنــــــــده هایِ چــــــــرخ

به مادرم گفتم دیگر تمام شد...

زیرِ دنــــــــده هایِ چــــــــرخ

به مادرم گفتم دیگر تمام شد...

چگونه دوستت دارم؟؟؟


چگونه دوستت دارم ؟ بگذار تا برشمارم :


دوستت دارم تا بدان ژرفا و بلندا و فراخنا


که جانم را یارای پرواز است آنگاه که از دیده نهان


غایب هستی و کمال لطف را جوید


دوستت دارم همچون خاموشترین نیاز روزانه در آستانه آفتاب و شمع


دوستت دارم آزادانه به سان سربازان راه آزادی


دوستت دارم خالصانه همچون وارستگان بی نیاز از ستایش


دوستت دارم با ایمان کودکی ام و با شور و اندوه دیرینه ام


دوستت دارم با چنان عشقی که به قدیسان گمشده ام می ورزیدم


دوستت دارم دوستت دارم با همه نفسها و اشکها و لبخندهای سراسر عمرم


و اگر خدا بخواهد


پس از مرگ بیش از اینها دوستت خواهم داشت……


"الیزابت برت براونینگ"




پ.ن: از میان نامه های سرگردانم به تو


                               امضا: چنان پرویز شاپوری برایم. عزیزتر حتی..

                                                    فروغترینم برایت

 

نظرات 1 + ارسال نظر
sobhi 17 اردیبهشت 1395 ساعت 12:55 http://tanhayetanha1366.blogfa.com



عاشقانه ی ِ دردناک ِ گرمی بود.

عزیزم.عزیزدلم.
دل بریدن است و تهش می رسد به نرسیدن.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.