خانه
عناوین مطالب
تماس با من
زیرِ دنــــــــده هایِ چــــــــرخ
به مادرم گفتم دیگر تمام شد...
زیرِ دنــــــــده هایِ چــــــــرخ
به مادرم گفتم دیگر تمام شد...
گاهی بسیار رو راست بوده ام.... با اینهمه تمامش دروغ بود ...
گاهی بسیار روراست بوده ام.... با اینهمه تمامش دروغ بود.
ادامه...
تازه فهمیدمشان:
همه
عنوان ندارد.... باور کنید
خدا آدم است... دهانش بوی علف تازه می داد....
موش حقیر مرگ بسیار قدرتمند است.....
تمام اتفاقها افتاده است. ما فقط همش می زنیم....
چگونه دوستت دارم؟؟؟
با غم انگیز ترین حالت انسان چه کنم...
دلم میخواست آب بودم در زهدان مادرم.
رفته ای اینک اما آیا.... اگر ندارد.
تن های تنها...
تا حالا آسمونو برگردوندی؟؟؟
دستخطهام:
آبان 1395
2
خرداد 1395
2
اردیبهشت 1395
2
فروردین 1395
1
اسفند 1394
1
بهمن 1394
2
دی 1394
1
آذر 1394
1
آبان 1394
1
مهر 1394
3
شهریور 1394
5
جستجو
شاید خوانده باشند مرا: : 28073 بازدید
Powered by Blogsky
تماس با من
نام
ایمیل
موضوع پیام
پیام